عبد صالح تو را لقب دادند...
اخبار ساعت هفت صبح روز چهاردهم خرداد بدترین خبر را به مردم داد. گوینده خبر هم معلوم بود بهت زده است و این خبر مثل موج سنگینی که آرامشی را هدف گرفته اولین قربانی اش را گوینده خبر قرار داد.
ساعتی بیشتر طول نکشید سیل جمعیت در مصلی تهران که آن روزها زمینی صاف و هموار بود جمع شدند. پیکر مطهر امام امت را درون یخچالی قرار داده بودند و عمامه سیادت ایشان هم روی سینه امام.
امت برای وداع با امام شان آمده بودند. هوا گرم بود ایستگاه های صلواتی زیادی راه افتاده بود. برایم خیلی عجیب بود.
آن روزها هفت ساله بودم. مادرمان من و برادرمان را با خود به مصلی برد. ساعت ها راه رفتیم. در بین جمعیت مثل قطره در دریا بودیم. آن روزها فکر می کردم چرا باید این همه جمعیت بیاید و چنین وداعی شکل بگیرد و بی نظیرترین وداع تاریخ را رقم بزند؟
امام خود را وقف دین و اسلام کرده بود و مردم هم این را درک کرده بودند. هیچ کجای سیره امام شعار نبود همه جا اعتقاد راسخ بود. امام مصداق ((من کان لله کان الله له)) بود. امام برای خدا بود و به حق هم عبد صالح نامیده اند.
السلام علیک ایها عبد الصالح المطیع لله و لرسوله ...